معرفی وبلاگ
معارف اسلامی توسط: سید محسن فروغی
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 149973
تعداد نوشته ها : 226
تعداد نظرات : 15
Rss
طراح قالب

 

                                                                         بسم الله الرحمن الرحیم

 

                                                           سه حرکت از سه معصوم در مبعث

 

سه حرکت در بیست وهفتم رجب آغاز شد که هر یک برای امت اسلام سر نوشت ساز بوده است

اولین حرکت ابلاغ رسالت توسط جبرئیل امین به حضرت ختمی مرتبت با نزول آیۀ کریمۀ سورۀ علق که آغاز رسالت وبعثت رسول الله صلی الله علیه وآله بود واین حرکت موجب ابلاغ رسالت از طرف آن حضرت با سختیهای فراوانی همراه بود به گونه ای که حضرت فرمودند «ما اوذی نبی مثل ما اوذی» قریب به این بیان که:«هیچ پیامبری  به اندازۀ من اذیت نشد »اما برکات این حرکت نشر اسلام در سرتاسر گیتی بود .

 

حرکت دوم هجرت حضرت ابی عبدالله الحسین  سید الشهداء (سلام الله علیه ) در شام مبعث، از مدینه به طرف مکه ودر نهایت به طرف کربلا که موجب شهادت آن حضرت شد واین اولین حرکتی بوددر قالب هجرت از امام معصوم (سلام الله علیه) وموجب نجات اسلام واصلاح امت رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم )شد .

حرکت سوم : تبعبید امام موسی کاظم (سلام الله علیه)توسط هارون الرشید خلیفۀ عباسی برای پیشگیری از مذهب تشیع وسرکوب کردن شیعیان بود واین اولین تبعیدی بود که صورت گرفت وبعد از آن هریک از امامان معصوم (سلام الله علیهم ) را تبعید کردند واجازه ندادند که در مدینه بمانند زیرا وجود آنان را در مدینه  موجب خطر برای حکومت خود می دانستند ...

ادامه دارد

دسته ها :

                                                                          بسم الله الرحمن الرحيم

                                                                        السلام علي الزينب الصبور

 روز نيمۀ رجب مصادف است با سالگرد وفات عقيلۀ بني هاشم زينب كبري(سلام الله عليها)

از آن جايي كه اكثر قريب به اتفاق مورخين در طول تاريخ يا از مزدوران خلفاي جور بوده اند  ويا وحشت از آنها داشتند تا در بارۀ فضائل ومناقب وسيرۀ عملي اهل بيت عصمت وطهارت مطلبي را بنويسند وآن چه كه در تاريخ آمده است مطالبي است كه قابل كتمان نبوده است وبراي همه روشن وآشكار بوده است  گرجه در وقايعي كه در تاريخ ثبت شده است خالي از اكاذيب نبوده است واخبار مختلف ومتعدد ذكر شده است ولذا براي رسيدن به حقايق بايد با دقت زياد اقوال را مورد بر رسي قرار داد زيرا دشمنان حتي المقدور وقايع را مشوب كردند بطوري كه بعضي از وقايع با اختلافات زيادي در تاريخ ذكر شده است واين خود  ظلمي است ازدشمنان اهل قلم ومورخين به اهل بيت عصمت وطهارت (سلام الله عليهم ) . لذا در بارۀ حضرت زينب سلام الله عليها هم وقتي به كتب تاريخي مراجعه مي شود جز درواقعۀ كربلاچيزي ثبت نشده است لذا بيشتر از قرائن حاليه ومقاليه به مقام ومنزلت آن بانو پي برده مي شود .

 از آن جمله است :

  عقيلۀ بني هاشم

  يكي از القاب آن بانوي محترمه عقيله است وعقيله به شخصي گفته مي شود كه از عقل ودرك وخردمندي و دانائي وزيركي بالائي برخوردار باشد   

 

ادامه دارد

دسته ها :

                                بسم الله الرحمن الرحيم

ميسر نگردد به كس اين سعادت        به كعبه ولادت به مسجد شهادت

مشهورآنست كه آن حضرت در روز جمعه سيزدهم ماه رجب بعد از سي سال از عام الفيل در ميان كعبه معظمه متولد شده است

دركيفيت ولادت آن جناب روايات بسيار است  از آن جمله روايتي است كه شيخ صدوق در مورد ولادت امام علي عليه السلام به نقل از يزيد بن قعنب مي گويد: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهي از بني عبدالعزّي در برابر خانه خدا نشسته بوديم.ناگهان فاطمه بنت اسد به كنار خانه خدا آمد، در حالي كه 9 ماه از مدت حمل اوبه علي بن ابي طالب مي گذشت. درد زايمان بر او عارض شد، دست ها را به دعا بلند كردو با خداي خود چنين مناجات نمود: 'پروردگارا! من به تو و پيامبران و كتاب هايي كه از سوي تو نازل شده است ايمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهيم خليل را گواهي مي دهم; همان كسي كه اين بيت عتيق را ساخت، پس به حق آن كس كه اين خانه را بنا كرد و به حق جنيني كه در شكم دارم، زايمان را بر من آسان فرما.'

يزيد بن قعنب ادامه مي دهد: ناگاه ديديم پشت كعبه شكافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد واز ديدگانمان پنهان ماند، سپس ديوار خانه به هم آمد! رفتيم كه قفل را باز كنيم تا از حقيقت قضيه آگاه گرديم ولي قفل خانه خدا باز نشد كه نشد. دانستيم كه اين امري است الهي.

سه روز بر اين منوال گذشت، در روز چهارم مادر علي عليه السلام در حالي كه اورا بر دست خود گرفته بود، از خانه خارج شد و چنين گفت: ' همانا بر بانواني كه پيش از من بودند، برتري دارم زيرا آسيه دختر مزاحم، در پنهاني و در جايي كه نبايد خدا را عبادت كنند، به پرستش و عبادت خدا مي پرداخت ومريم دختر عمران، درخت خشك خرما را تكان داد تا از آن رطب تازه بچيند و بخورد و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از ميوه ها و برگ هاي بهشتي تناول كردم و هنگامي كه خواستم از خانه بيرون آيم، هاتفي مرا ندا داد كه: اي فاطمه! فرزندت را 'علي ' نام گذار چرا كه او علي و بزرگ است و خداي علي اعلي مي فرمايد: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب كردم و برپنهاني هاي علمم آگاه ساختم. او كسي است كه بت ها را در خانه ام مي شكند. او كسي است كه بر پشت بام خانه ام اذان مي گويد. او كسي است كه مرا بسيار ستايش و تمجيدمي كند. پس خوشا به حال كساني كه او را دوست داشته باشند و اطاعتش كنند و واي بركساني كه او را دشمن داشته و مخالفتش نمايند.

نه تنها شيعيان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند، كه بسياري از مورخان و محدثان و علماي اهل سنت نيز بر اين مطلب اذعان مي نمايند و گواهي مي دهند كه علي زاده كعبه است و جز او كسي در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد.

اين فضيلت مانند بسياري از فضايل ديگر، مخصوص علي (عليه السلام) است و هيچ كس در آن ها شريك نمي باشد، چه او نور خدا و كلمه خدا و پرچم هدايت خدا است. او مظهر حق تعالي است در جهان دنيا و جامع تمام كمالات و فضايل معنوي است. او برترين و بافضيلت ترين انسان روي زمين پس از رسول خدا(ص) است.

ابن عباس گويد: روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) با مردم سخن مي گفت، در ضمن سخنانش فرمود: اي مردم! كيست كه سخنش از سخن خداو ند بهتر و درست تر باشد؟ اي مردم! هماناخداوند به من دستور داده است كه علي را به عنوان پيشوا، امام، خليفه و وصي خودبه شما معرفي كنم و او را برادر و وزير خود قرار دهم.

اي مردم! علي پس از من باب هدايت و دعوت كننده مردم به سوي خداوند مي باشد. علي، پارساترين و برگزيده ترين مومنان است 'و چه كسي سخنش ارزشمندتر است از آن كس كه مردم را به سوي خدا فرا مي خواند و كارهاي شايسته انجام مي دهد و مي گويد: من ازمسلمانانم'.

اي مردم! علي از من است. فرزندان علي فرزندان من هستند، و او همسر دختر عزيزم است.

فرمان او فرمان من و نهي او نهي من است. پس اي مردم، بر شما باد به طاعت وفرمان برداري از او و زنهار از نافرماني و مخالفتش چرا كه اطاعتش، اطاعت من ونافرمانيش، نافرماني من است.

اي مردم! علي صديق اين امت و فاروق آن است و علي محدث و سخن گوي اين امت است.

علي هارون، يوشع، آصف و شمعون امت است. علي الگوي هدايت و كشتي نجات و طالوت امت و ذوالقرنين آن است.

اي مردم! علي آزمايش خداوند بر مردم است و علي حجت بزرگ پروردگار است.

علي آيت عظماي الهي و پيشواي هدايت و عروه الوثقي دين است.

اي مردم! علي با حق و حق با علي است و علي زبان گوياي حق است.

اي مردم! علي قسمت كننده بهشت و دوزخ است. هيچ يك ازشيعيان و پيروانش به جهنم نمي روند و هيچ يك از دشمنانش از جهنم رها نمي شوند وهمانا هيچ يك از دشمنانش به بهشت ره نمي يابند و هيچ يك از پيروانش از بهشت دورنمي شوند.

اي ياران و اصحاب من! من ناصح و خيرخواه شما هستم و هم اكنون رسالت و پيغام خدايم را به شما رساندم ولي چه كنم كه شما ناصحان را دوست نمي داريد؟!

 

 

دسته ها :

                                بسم الله الرحمن الرحيم

تجلي علم وحكمت آن امام همام كه موجب محكوميت علماي معاصر آن حضرت در مجلس معتصم   موجب حسادت نسبت به آن حضرت شد و...

 شيخ عياشى روايت كرده از زرقان صديق و ملازم ابن ابى داود قاضى كه گفت: روزى ابن ابى داود از مجلس معتصم غمگين به خانه آمد از سبب اندوه او سؤال كردم گفت : امروز از جهت ابى جعفر محمّد بن على چندان بر من سخت گذشت كه آرزو كردم كاش بيست سال قبل از اين فوت شده بودم . گفتم : مگر چه شده ؟ گفت : در مجلس خليفه بوديم كه دزدى را آوردند كه اقرار به دزدى خود كرده بود و خليفه خواست حد بر او جارى كند، پس علما و فقها را در مجلس خود جمع كرد و محمّد بن على را نيز حاضر كرد. پس پرسيد از ما كه دست دزد را از كجا بايد قطع كرد؟ من گفتم : بايد از بند دست قطع كرد.گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به جهت آيه تيمم (فَامْسَحُوا بِوُجوُهِكُمْ وَ اَيْدِيَكُمْ) چه آنكه خداوند در اين آيه دست را بر كف اطلاق فرموده و جمعى از اهل مجلس نيز با من موافقت كردند و بعضى ديگر از فقها گفتند: بايد دست را از مرفق قطع كرد و آنها استدلال كردند به آيه وضو و گفتند كه خداوند فرموده (وَ اَيدِيكمْ اِلَى الْمرافِق) پس دست تا مرفق است. پس معتصم متوجه امام محمد تقى (ع) شد و گفت : شما چه مى گوييد؟ فرمود: حاضرين گفتند و تو شنيدى. گفت : مرا با گفته ايشان كارى نيست آنچه تو مى دانى بگو. حضرت فرمود: مرا از اين سؤ ال معاف دار. خليفه او را سوگند داد كه البته بايد بگويى. حضرت فرمود: الحال كه مرا سوگند دادى پس مى گويم كه حاضرين تمام خطا كردند در مسأله، بلكه حد دزد آن است كه چهار انگشت او را قطع كنند و كف او را بگذارند. گفت: به چه دليل؟ فرمود: به جهت آنكه رسول خدا (ص) فرموده در سجود هفت موضع بايد به زمين برسد كه از جمله دو كف دست است پس هرگاه دست دزد از بند يا مرفق بريده شود كفى براى او نمى ماند كه در عبادت خدا به آن سجده كند و مواضع سجده حق خدا است و كسى را بر آن حقى نيست كه قطع كند چنانكه حق تعالى فرموده: (وَ اِنَّ الْمَساجِدَ للّهِ). معتصم كلام آن حضرت را پسنديد و امر كرد كه دست دزد را از همانجا كه حضرت فرموده بود قطع كردند. اين هنگام بر من حالتى گذشت كه آرزو كردم كه كاش مرده بودم و چنين روزى را نمى ديدم. زرقان گفت : بعد از سه روز ديگر ابن ابى داود نزد خليفه رفت و در پنهانى با وى گفت كه خيرخواهى خليفه بر من لازم است و امرى كه چند روز قبل از اين واقع شد مناسب دولت خليفه نبود؛ زيرا كه خليفه در مسأله اى كه براى او مشكل شده بود علماى عصر را طلبيد و در حضور وزرا و مستوفيان و امرا و لشكريان و ساير اكابر و اشراف از ايشان سؤ ال كرد و ايشان به نحوى جواب دادند پس در چنين مجلسى از كسى كه نصف اهل عالم او را امام و خلفه مى دانند و خليفه را غاصب حق او مى شمارند سؤ ال كرد و او بر خلاف جميع علما فتوى داد و خليفه ترك گفته همه علما كرده به گفته او عمل كرد اين خبر در ميان مردم منتشر شد و حجتى شد براى شيعيان و مواليان او. معتصم چون اين سخنان را بشنيد رنگ شومش متغير شد و تنبهى براى او حاصل گرديد و گفت خدا تو را جزاى خير دهد كه مرا آگاه كردى بر امرى كه غافل از آن بودم.

 

 

دسته ها :

                                                   بسم الله الرحمن الرحيم

                                   السلام عليك يا ابا جعفر يا محمد بن علي الجواد

از آن جايي كه امام نهم حضرت جواد الائمه اولين امامي بود كه در سن هفت ، يا نه سالگي به امامت رسيدند ودشمنان اهل بيت مي خواستند به هر طريقي شده است نقطه ضعفي از اهل بيت گرفته وآن حضرات معصومين سلام الله عليهم را در بين مردم كوچك جلوه دهند  از اين جهت  جلسات متعددي را تشكيل داده واز بزرگان وعلماي معاصر هم چون يحيي بن اكثم دعوت كرده تا بتوانند امام نهم حضرت جواد الائمه (سلام الله عليه) را محكوم كنند وامام در اين جلسات به گونه اي برخورد نمودند ومطالب بسياربلندي را بيان فرمودند كه دشمنان نه تنها نتوانستند كوچكترين ايرادي از بيانات امام بگيرند بلكه به عجز علمي خود پي بردند و تشكيل اين جلسات موجب عزت براي حضرت امام جواد (سلام الله عليه ) وشكست وذلت براي علماي آن عصر وخلفاي عباسي گرديد.

ادامه دارد

دسته ها :
X