بسم الله الرحمن الرحيم
قال رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم ):«...قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة والرحمة والمغفررسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)در جمعه آخر ماه شعبان در بال ماه مبارك رمضان خطبه اي ايراد فرمودند
بسم اللهالرحمن الرحيم
گرچه تنها همين واقعۀ اصحاب كهف براي اثبات مدعا كفايت مي كند اما شواهد قرآني ديگري هم درمقام هست كه مويد اين معنا مي باشد كه بطور اجمال به آن اشاره مي شود.
داستان حضرت يونس (علي نبينا وآله وعليه السلام )در شكم ماهي
قال الله تبارك وتعالي في محكم كتابه : «فلولاانه كان من المسبحين للبث في بطنه الي يوم يبعثون»سورۀ صافات آيات /143/144
=« واگر از تسبيح كنندگان نبود. تاروز قيامت در شكم ماهي مي ماند ».
نكاتي چند كه ازاين آيه مي توان استفاده نمود :
اين كه اگر او از تسبح كنندگان نبوددر روزقيامت در شكم ماهي باقي مي ماند چنين استفاده مي شود كه اگر ارادومشيت الهي به امري تعلق بگيرد ميتواند يك ماهي را تا روز قيامت زنده نگه بدارد ويك موجود زنده را در شكم خودزنده نگه داشته تا روزقيامت .
گرچه اين مطلب با كلمۀ لو بيان شده است ولو درمواردي استعمال مي شود كه فرض محال است اما اين فرض محال مربوط به تسبح نكردن حضرت يونس(علي نبينا وآله وعليه السلام ) ميباشد نه درزنده بودن او در شكم ماهي در روز قيامت به بيان ديگر فرضمحال در تسبح نكردن است اما اين كه آيا يك چنين قابليتي براي يك موجودجاندارممكن است يا خير از اين آيه استفاده مي شودكه امكان اين معناهست وموجب هيچ گونه امتناع ومحالي نيست .
واين كه بعضي از مفسرين درمقام توجيه برآمده اندوبعضي براي مسئله سه صورت فرض كرده واحتمال داده اندبايد گفت كه نيازي به توجيه نيست وآيه گوياي معناي ظاهري است.
كلام مفسران در صور مفروضه
نخست اين كه:هردوزنده مي ماندندويونس(ع)به صورت يك زنداني تا روزقيامت در شكم ماهي محبوس بود .اين ازظاهر آيه استفاده مي شود.
دوم اين كه:يونس (ع)از دنيا مي رفت وماهي به صورت قبرستان سيار او زنده مي ماند!
سوم اين كه :يونس(ع)وماهي هردو ميمردندوشكم ماهي قبر يونس (ع) مي شد وزمين قبر ماهي ،او در دل ماهي وماهي در دل زمين تا روز رستاخيز دفن مي شدند.
در تفسير نمونه بعد از بيان اين سه نظر چنين مي فرمايد :
«آيۀ مورد بحث دليل برهيچ يك از اقوال نمي تواند باشد ، ولي آيات متعددي كه مي گويد : در پايان دنيا همه مي ميرند ، نشان مي دهد كه زنده ماندن يونس (ع)يا زنده ماندن ماهي تا روز قيامت ممكن نيست لذااز ميان اين تفسيرهاي سه گانه تفسير سوم نزديك تر به نظر مي رسد .سپس در پايان به اين نكته اشاره مي كنند كه اين احتمال نيز وجود دارد كه اين تعبير، كنايه از مدت طولاني باشد ، يعني تا مدتي طولاني در اين زندان باقي مي ماند، چنان كه اين تعبير را در موارد مشابه آن نيز مي گويندكه : تا قيامت بايد در انتظار فلان مطلب بماني»
.پايان كلام تفسير نمونه ج /19 ص/175
واما آن چه كه مفسرين را بر آن داشته تا مسئله را اين گونه مطرح نمايند عدم توجه به فلسفۀاين بيان نوراني است اين كه همه مي ميرند قابل انكار نيست اما كلام در اين معناست كه اگر خداوند تبارك وتعالي بخواهد يك موجودرا براي يك سري از مصالح زنده بداردآيا مي توانديانه ؟آن ازمحالات عقلي است وممتنع است ياازنظر عقلي امتناع ندارد ومشيت الهي به اين تعلق گرفته كه همه بميرند كلام درقدرت الهي است خداوند فعال ما يشاء است انجام ندادن غير از عدم قدرت بر انجام است وبينهما بون بعيد ومضافا براينكه انتخاب صورت سوم را در تفسير به عنوان اين احتمال نزديكتر به نظر مي رسد، بسيار بعيد است؛ زيرا اگرمردن در شكم ماهي وبعد مردن خودماهي منظورباشد چه ثمره اي بر آن مترتب مي باشد وچه آثاري بر آن بار مي شود چه فرقي بين مردن در شكم ماهي ومردن در بستر است تا اين احتمال رادر ذهن ما تقويت كند آنچه كه اين معنا را تقويت مي كند واعجاز به حساب مي آيد در بطن ماهي بودن ودرك حبس در آن فضا وزنده ماندن هردو مي باشد وچه مانعي عقلي وچه امتناعي در كارهست تا ما اين معنا را رد كرده واين احتمالي كه هيچ اثري بر آن مترتب نيست را ترجيح دهيم واين نكته فراموش نشودكه خداوند متعال در مقام بيان مجازت اين مطلب را بيان مي فرمايدكه اگرهردوبميرند ديگر مجازات از اين طريق معنايي ندارد مجازات تا وقتي محقق مي باشد كه هم ماهي زنده باشد وهم يونسي كه در شكم ماهي به سر مي برد .وبااين بيان جواب وباطل بودن صورت دوم تفسيرهم كه ماهي به صورت قبرستان سيار براي او بود روشن شد چون بعد از مردن ديگر بودن او در شكم ماهي يا هر جاي ديگر فرقي نمي كند وعنوان مجازات برآن صدق نمي كند
وباز اين كه درآخر اين احتمال را تقويت كردن كه مراد كنايه از مدت طولاني است كلام خدارا با كلام عوام واصطلاحات ضرب المثلي مقايسه نمودن هيچ مناسبتي نداردواگركمي دقت شوداين معنا روشن مي شود كه بيان نوراني كلام الله تبارك وتعالي انگيزۀوالائي را به همراه دارد كه باضرب المثلها قابل مقايسه نيست ودر يك كلمه قياس مع الفارق است با كمي تأمل در مقام بهترين تفسير در مقام همان صورت اول است كه هردو زنده مي ماندند ويونس (ع) به صورت يك زنداني تا روز قيامت در شكم ماهي محبوس بود.
اما بيان اين آيه در اين مقام براي اين معنا بودكه اگر ارادۀ الهي تعلق بگيرد مي تواند يك ماهي را تا روز قيامت زنده نگه بدارد ويك انسان را هم در شكم ماهي زنده نگه داشته وقهرا اگراين چنين امري ممكن شد پس در نتيجه يك انسان كامل يعني حجة الله الاعظم يگانه منجي عالم بشريت كه بيمنه رزق الوري وبوجوده ثبتت الارض والسماءمي باشداگرهرقدرعمر آن حضرت طولاني شود هيچگونه محالي را به همراه ندارد البته اين مطلب به عنوان مويد در مقام ذكر شد والا مسئلۀ طول عمر آن حضرت درواقعۀ اصحاب كهف ثابت است ونيازي به دليل ديگرندارد.
گرچه تنها همين واقعۀ اصحاب كهف براي اثبات مدعا كفايت مي كند اما شواهد قرآني ديگري هم درمقام هست كه مويد اين معنا مي باشد كه بطور اجمال به آن اشاره مي شود.
داستان حضرت يونس (علي نبينا وآله وعليه السلام )در شكم ماهي
قال الله تبارك وتعالي في محكم كتابه : «فلولاانه كان من المسبحين للبث في بطنه الي يوم يبعثون»سورۀ صافات آيات /143/144
=« واگر از تسبيح كنندگان نبود. تاروز قيامت در شكم ماهي مي ماند ».
نكاتي چند كه ازاين آيه مي توان استفاده نمود :
اين كه اگر او از تسبح كنندگان نبوددر روزقيامت در شكم ماهي باقي مي ماند چنين استفاده مي شود كه اگر ارادومشيت الهي به امري تعلق بگيرد ميتواند يك ماهي را تا روز قيامت زنده نگه بدارد ويك موجود زنده را در شكم خودزنده نگه داشته تا روزقيامت .
گرچه اين مطلب با كلمۀ لو بيان شده است ولو درمواردي استعمال مي شود كه فرض محال است اما اين فرض محال مربوط به تسبح نكردن حضرت يونس(علي نبينا وآله وعليه السلام ) ميباشد نه درزنده بودن او در شكم ماهي در روز قيامت به بيان ديگر فرضمحال در تسبح نكردن است اما اين كه آيا يك چنين قابليتي براي يك موجودجاندارممكن است يا خير از اين آيه استفاده مي شودكه امكان اين معناهست وموجب هيچ گونه امتناع ومحالي نيست .
واين كه بعضي از مفسرين درمقام توجيه برآمده اندوبعضي براي مسئله سه صورت فرض كرده واحتمال داده اندبايد گفت كه نيازي به توجيه نيست وآيه گوياي معناي ظاهري است.
كلام مفسران در صور مفروضه
نخست اين كه:هردوزنده مي ماندندويونس(ع)به صورت يك زنداني تا روزقيامت در شكم ماهي محبوس بود .اين ازظاهر آيه استفاده مي شود.
دوم اين كه:يونس (ع)از دنيا مي رفت وماهي به صورت قبرستان سيار او زنده مي ماند!
سوم اين كه :يونس(ع)وماهي هردو ميمردندوشكم ماهي قبر يونس (ع) مي شد وزمين قبر ماهي ،او در دل ماهي وماهي در دل زمين تا روز رستاخيز دفن مي شدند.
در تفسير نمونه بعد از بيان اين سه نظر چنين مي فرمايد :
«آيۀ مورد بحث دليل برهيچ يك از اقوال نمي تواند باشد ، ولي آيات متعددي كه مي گويد : در پايان دنيا همه مي ميرند ، نشان مي دهد كه زنده ماندن يونس (ع)يا زنده ماندن ماهي تا روز قيامت ممكن نيست لذااز ميان اين تفسيرهاي سه گانه تفسير سوم نزديك تر به نظر مي رسد .سپس در پايان به اين نكته اشاره مي كنند كه اين احتمال نيز وجود دارد كه اين تعبير، كنايه از مدت طولاني باشد ، يعني تا مدتي طولاني در اين زندان باقي مي ماند، چنان كه اين تعبير را در موارد مشابه آن نيز مي گويندكه : تا قيامت بايد در انتظار فلان مطلب بماني»
.پايان كلام تفسير نمونه ج /19 ص/175
واما آن چه كه مفسرين را بر آن داشته تا مسئله را اين گونه مطرح نمايند عدم توجه به فلسفۀاين بيان نوراني است اين كه همه مي ميرند قابل انكار نيست اما كلام در اين معناست كه اگر خداوند تبارك وتعالي بخواهد يك موجودرا براي يك سري از مصالح زنده بداردآيا مي توانديانه ؟آن ازمحالات عقلي است وممتنع است ياازنظر عقلي امتناع ندارد ومشيت الهي به اين تعلق گرفته كه همه بميرند كلام درقدرت الهي است خداوند فعال ما يشاء است انجام ندادن غير از عدم قدرت بر انجام است وبينهما بون بعيد ومضافا براينكه انتخاب صورت سوم را در تفسير به عنوان اين احتمال نزديكتر به نظر مي رسد، بسيار بعيد است؛ زيرا اگرمردن در شكم ماهي وبعد مردن خودماهي منظورباشد چه ثمره اي بر آن مترتب مي باشد وچه آثاري بر آن بار مي شود چه فرقي بين مردن در شكم ماهي ومردن در بستر است تا اين احتمال رادر ذهن ما تقويت كند آنچه كه اين معنا را تقويت مي كند واعجاز به حساب مي آيد در بطن ماهي بودن ودرك حبس در آن فضا وزنده ماندن هردو مي باشد وچه مانعي عقلي وچه امتناعي در كارهست تا ما اين معنا را رد كرده واين احتمالي كه هيچ اثري بر آن مترتب نيست را ترجيح دهيم واين نكته فراموش نشودكه خداوند متعال در مقام بيان مجازت اين مطلب را بيان مي فرمايدكه اگرهردوبميرند ديگر مجازات از اين طريق معنايي ندارد مجازات تا وقتي محقق مي باشد كه هم ماهي زنده باشد وهم يونسي كه در شكم ماهي به سر مي برد .وبااين بيان جواب وباطل بودن صورت دوم تفسيرهم كه ماهي به صورت قبرستان سيار براي او بود روشن شد چون بعد از مردن ديگر بودن او در شكم ماهي يا هر جاي ديگر فرقي نمي كند وعنوان مجازات برآن صدق نمي كند
وباز اين كه درآخر اين احتمال را تقويت كردن كه مراد كنايه از مدت طولاني است كلام خدارا با كلام عوام واصطلاحات ضرب المثلي مقايسه نمودن هيچ مناسبتي نداردواگركمي دقت شوداين معنا روشن مي شود كه بيان نوراني كلام الله تبارك وتعالي انگيزۀوالائي را به همراه دارد كه باضرب المثلها قابل مقايسه نيست ودر يك كلمه قياس مع الفارق است با كمي تأمل در مقام بهترين تفسير در مقام همان صورت اول است كه هردو زنده مي ماندند ويونس (ع) به صورت يك زنداني تا روز قيامت در شكم ماهي محبوس بود.
اما بيان اين آيه در اين مقام براي اين معنا بودكه اگر ارادۀ الهي تعلق بگيرد مي تواند يك ماهي را تا روز قيامت زنده نگه بدارد ويك انسان را هم در شكم ماهي زنده نگه داشته وقهرا اگراين چنين امري ممكن شد پس در نتيجه يك انسان كامل يعني حجة الله الاعظم يگانه منجي عالم بشريت كه بيمنه رزق الوري وبوجوده ثبتت الارض والسماءمي باشداگرهرقدرعمر آن حضرت طولاني شود هيچگونه محالي را به همراه ندارد البته اين مطلب به عنوان مويد در مقام ذكر شد والا مسئلۀ طول عمر آن حضرت درواقعۀ اصحاب كهف ثابت است ونيازي به دليل ديگرندارد.
بسم الله الرحمن الرحيم
آن گونه كه از آيات قرآن استفاده مي شوداصحاب كهف به مدت(309 ) سال خوابيند وزماني كه از خواب بيدار شدند براين باور بودند كه گويا يك شب بيشتر نخوابيده اند ودر خود احساس گرسنگي كردند ويكي از آنها به طرف شهر روانه شد تا آذوقه وناني تهيه كند وقتي كه سكه هايي را كه به همراه داشت را در اختيار فروشنده قرار داد آنها متوجه شدند كه اين سكه براي سه قرن قبل مي باشد وبا پي گري متوجه شدند كه اينها اصحاب كهف هستند كه در سيصد سال قبل در غار آرميده بوده اند.
نكته اي كه در اين واقعه بايد بيشترمورد تأمل ودقت قرار گيرد اين معناست كه آنها در اين مدت زنده بودند در عين حال زمان در آنها اثر نكرده بوده است ولذا ابتدا باور نكردند كه سيصدونه سال خواب بوده اند چون هيچ گونه تغييري نه در چهره ونه دروجود خوداحساس نكرده واين واقعه ايست كه در طول تاريخ يك بار اتفاق افتاده وآن را خداوند متعال در قرآن ذكر كرده تا پاسخي باشد براي اين سوال كه آيا مي شوديك انسان عمري طولاني داشته باشد بدون آن زمان در او اثر كند و پيرشود.
لذا مسئلۀطول عمر امام زمان محدوديتي در آن نيست البته ما اميد واريم كه هر چه زودتر آن حضرت ظهوركند اما اگر هر قدر هم ظهورحضرت به تأخير بيفتد با اين بيان ديگر مشكلي ايجاد نمي شودودر هر زمان ولو بعد از يك ميليون سال هم اگرظهوركند باز مانند يك انسان چهل ساله مي باشد همان گونه كه زمان در اصحاب كهف اثرنكرد وبا اين كه سيصد ونه سال زنده بودند ودر خواب به سر مي بردند وبعد از اين مدت مديد باز جوان بودند بدون آن كه زمان در آنها اثر كرده باشدهمين گونه است دربارۀ امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف به اين معنا كه زمان در او اثر نمي كندواز اسم آن حضرت اين معنا استفاده مي شود منتهافرقي كه بين اصحاب كهف وآن حضرت است اين است كه اصحاب كهف از اين كه زمان در آنها اثر نكرده است نقشي نداشته اند بخلاف مولالنا بقيةالله الاعظم ارواحنا له الفداه كه خداوند متعال اين قدرت را به خودآن حضرت داده است واو صاحب الزمان است و امام زمان است نه امام زمانهاكه فرق است بين اين دومعنا .
البته اين واقعه اصحاب كهف پيامهاي ديگري هم دارد كه بايد در جاي خود موردتأمل وتدبر ودقت قرار گيرد اما چون كلام درمقام طول عمراست به اين معنا اشاره
مي شود.