معرفی وبلاگ
معارف اسلامی توسط: سید محسن فروغی
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 149977
تعداد نوشته ها : 226
تعداد نظرات : 15
Rss
طراح قالب

                                    بسم الله الرحمن الرحيم

قال ابوالحسن الرضا(سلام الله عليه):

«من زارني علي بعد داري وشطون مزاري ؛اتيته يوم القيامة في ثلاث مواطن حتّي اخلّصه من اهوالها :اذا تطايرت الكتب يمينا وشمالا وعند الصراط وعند الميزان ».

ازحضرت امام علي بن موسي الرضا (سلام الله عليه ) منقول است ،قريب به اين بيان  فرمودند : «هر كسي در خانه ومزار دور،مرا زيارت كند در سه جا به فرياد او مي رسم، درجايي كه نامه هاي اعمال را به دست راست وچب مي دهند ودر پل صراط ودرميزان وسنجش اعمال ».

كامل الزيارات باب /101 ح 4

 بيان اهميت سه توقف گاهي كه حضرت، وعده داده اند به فرياد زوارشان برسند .

(1) آن جايي كه نامۀ اعمال را به انسان مي دهند.در اين باره خداوند تبارك وتعالي در قرآن از آن موقف وگذرگاه اين گونه ياد مي كند:

«فاما من اوتي كتابه بيمينه فسوف يحاسب حسابا يسيرا وينقلب الي اهله مسرورا»=«پس هركس را در آن روز   نامۀ اعمال به دست راست  دهند، آن كس حسابش آسان كنند واو به سوي كسان وخويشان مسرور وشادان خواهد رفت» سورۀ انشقاق (7و8).

در بارۀ ديگران اين گونه مي فرمايد:

 «واما من اوتي كتابه وراء ظهره فسوف يدعوا ثبورا ويصلي سعيرا »واما آن كس كه نامۀ اعمالش  از پشت سر دهنداو برهلاك خود آه وفرياد وحسرت بسيار كند  وبه آتش سوزان دوزخ در افتد .»  سوره انشقاق (9/12).

(2)           ميزان عدل الهي :درسنجش اعمال قران اين گونه بيان مي دارد « فاما من ثقلت موازينه فهوفي عيشة راضيه »واما من خفت موازينه فامه هاويه وماادريك ماهيه نار هاميه .=«پس آن روزعمل هركس رادر ميزان حق وزني باشد (نامۀاعمالش پر بار باشد )در بهشت به آسايش وزندگاني خوش خواهدبود وعمل هركس (بي قدر وبي ارزش و) سبك وزن است (نامۀ اعمالش سبك باشد )جايگاهش در قعر هاويه (جهنم ) است وچگونه سختي هاويه را تصور تواني كرد ؟ هاويه ، همان آتش سوزنده است ».سورۀ قارعه (6/11)

(3)           صراط: توقف گاه ديگر كه حضرت وعده داده اند به زائرينشان كمك كنند ،پل صراط است همان پلي كه از مو باريك تر وازشمشير تيز تر مي باشد وبه فرمودۀ امام خميني(قدس سره)قريب به اين بيان :« درواقع از درون جهنم بايد به بهشت رفت ؛زيرا جهنم پايين است وبهشت بالاست »به اين معناكه بهشت در كنار دوزخ نيست كه ازروي آن عبور كرده وداخل بهشت شوند بلكه بهشت بالا ست واز درون جهنم بايدبه بهشت رفت وكساني كه اهل عذابند نمي توانند از درون جنهم به بهشت وبالا بروند.  

دسته ها :

                                                   بسم الله الرحمن الرحيم

                            اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي

چرادربارۀزيارت امام رضا(سلام الله عليه )تاكيد فراون شده است ؟

احتمالاتي كه در پاسخ از اين سوال ،مي توان به آن اشاره كرد.

(1) =موجب عزت وعظمت وبيان گر عِدّه وعُدّه شيعه

از آن جايي كه امام هشتم را شيعيان دوازده امامي به امامت قبول دارند ودر واقع كساني كه قائل به امامت  حضرت امام علي بن موسي الرضا (عليه آلاف التحية والثنا ء)هستند شيعيان دوازده امامي هستند كه قائل به امامت حضرت بقية الله الاعظم منجي عالم بشريت يعني حجة بن الحسن العسكري (عجل الله تعالي فرجه الشريف )وروحي وارواح العالمين له الفداه)

مي باشند لذازائرين آن حضرت رااكثر قريب به اتفاق ، شيعيان دوازده امامي تشكيل

مي دهند؛

  لذا زيارت آن حضرت ،بيان گر عظمت وعزت وعُده وعِدۀ شيعيان به شمار مي رود .

(2) = زيارت امام هشتم از شعائر شيعه :

زيارت حضرت  ثامن الحجج علي بن موسي الرضا (سلام الله عليه ) مانندصلوات از شعائر شيعه به شمار مي رود به اين معنا همان گونه كه صلوات از شعائر شيعه هست وهر كسي در هر كجاي عالم كه باشد اگر صلوات بر محمد وآل محمد بفرستد ديگري نيازي به معرفي كردن خود ندارد، خود ذكر صلوات از ويژگي هاي شيعيان مي باشد،  زيارت حضرت امام رضا (سلام الله عليه ) هم از اين خصوصيت بر خوردار است ،به اين معنا كه هركسي كه به زيارت آن حضرت مشرف شود ازشيعيان مي باشد

سوال؟

مگرمسلماناني كه شيعه نيستندصلوات نمي فرستند ؟

در جواب بايد گفت  صلوات فرستادن آنها با صلواتي كه شيعيان مي فرستند متفاوت است اولا:آنها معمولا در ذكرصلوات  به «صل علي النبي » اكتفا مي كنند

ثانيا: اين كه  ،ذكرراآهسته  مي گويند اما شيعيان ، ذكر صلوات را به صورت شعار وبلند

 مي گويند  ودر بيان آن ، آل محمد را به آن اضافه مي كنند ودر بيشتر مواقع به اين صورت صلوات را ادا مي كنند « اللهم صل علي محمد وآل محمد  وعجل فرجهم »

لذا از آنجائي كه زيارت امام هشتم از شعائرشيعه به حساب مي آيد از اهميت بيشتري بر خوردار است همان گونه كه صلوات از بهترين شعارهايي است كه شيعه به آن اعتقاد دارد وروايات وارده در مقام بسيار است  كه در جاي خود به فضليت آن اشاره شده است .

دسته ها :

                                                   بسم الله الرحمن الرحيم

                                            السلام عليك يا فاطمة المعصومة

                           يا فاطمه اشفعي لنا في الجنه  فان لك عندالله شأنأ من الشأن

 

             

مقام ومنزلت حضرت فاطمة معصومه (سلام الله عليها )

از آن جايي كه تاريخ نويسان در طول تاريخ جيره خواران ومزدوران خلفاي جور بوده اند وذكر فضائل ومناقب اهل بيت برخلاف خواست آنان بوده است لذا يا اجازه نداشتند ويا خوف از ثبت آن فضائل را داشته اند در هرصورت از بيان آن خود داري نموده ومتأسفانه در تاريخ كمتر به آنها اشاره شده است واز آن جمله بيان فضائل ومناقب حضرت فاطمۀ معصومه سلام الله عليها مي باشد  اما با زيارت نامه اي كه ازامام هشتم حضرت علي بن موسي الرضا (عليه آلاف التحية والثناء) وارد شده وقرائني كه موجود است مي توان به مقام والاي آن بانوي بزرگ پي برد كه به بعضي از آنها اشاره مي شود :

مرحوم آيةالله  سيد نصر الله مستنبط (قدس سره )(دامادمرحوم حضرت آية الله العظمي خوئي قدس سره)از كتاب "كشف اللئالي "(تأليف دانشمند محقق "صالح بن عرنديس"متوفي در قرن نهم هجري  كه نسخة خطي آن در كتابخانة شوشتريهاي نجف اشرف موجود مي باشد).نقل فرموده :

«روزي عده اي  از شيعيان وارد مدينه شدند وپرسش هايي داشتند كه مي خواستند از محضرحضرت  امام موسي كاظم (سلام الله عليه )بپرسند، امام (ع)درسفر بودند ، پرسش هاي خود را نوشته ، به دودمان امامت ، تقديم نمودند ، چون عزم سفر كردند ، براي پاسخ پرسش هاي خود به منزل امام (ع)شرفياب شدند ، اما هنوزامام كاظم (ع) مراجعت ننموده بودند وآنها امكان توقف نداشتند از اين رو ، حضرت معصومه (سلام الله عليها)پاسخ آن پرسش ها را نوشتند وبه آنها تسليم نمودند ، آنها با مسرّت فراوان از مدينه منوره خارج شدند در بيرون مدينه با امام كاظم (ع)مصادف شدند ، داستان خود را نزد آن حضرت شرح دادند ، هنگامي كه امام (ع)پرسش هاي آنان وپاسخ هاي حضرت معصومه (س) را ملاحظه كردند ، سه با رفرمودند :«فداها ابوها» = پدرش به قربانش باد ». 

زيارت حضرت معصومه (سلام الله عليها)

ابتدا به سفارش و ثواب زيارت آن حضرت كه  از جانب حضرات ائمه معصومين (عليهم السلام )وارد شده اشاره مي شود  وسپس به فرازهايي از زيارت آن بانو كه از لسان امام معصوم يعني ثامن الحجج  حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام )وارد شده است اشاره مي شود.

      يكي از قرائني كه حكايت از مقام عظماي ايشان دارد سفارش به زيارت آن حضرت ازطرف حضرات ائمۀ  معصومين (سلام الله عليهم) مي باشد در رواياتي كه از امام جعفرصادق وامام هشتم علي بن موسي الرضا وامام محمدتقي الجواد(سلام الله عليهم) در بارۀ زيارت ايشان رسيده است حكايت از مقام والاي آن حضرت دارد .

(قال الصادق (عليه السلام

وروى القاضي نور الله في كتاب مجالس المؤمنين وعنه المجلسي في البحار ج 57 ص 228،
عن الصّادق (عليه السلام) قال: ( إنّ لله حرماً وهو مكّة، ألا إنّ لرسول الله حرماً وهو المدينة، ألا وإنّ لأمير المؤمنين حرماً وهو الكوفة، ألا وإنّ قمّ الكوفة الصغيرة،
ألا إنّ للجنّة ثمانية أبواب ثلاثة منها إلى قمّ. تقبض فيها امرأة من ولدي اسمها فاطمة بنت موسى، وتدخل بشفاعتها شيعتي الجنّة بأجمعهم ).

 

.=«ازامام جعفر صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند : بدرستي كه از براي خداوند حرمي است وآن مكه است واز براي رسول خدا حرمي است وآن مدينه است واز براي اميرالمومنين حرمي است وآن كوفه است وقم كوفة كوچك است وبراي بهشت هشت در هست كه سه در آن از قم باز مي شود بانويي از فرزندان من كه نا مش فاطمه دختر موسي مي باشددر آن شهر از دنيا مي رود و به شفاعت او همة شيعيان داخل بهشت مي شوند» .

 ودر روايتي ديگر از امام جعفر صادق(ع) به اين بيان ذكرشده است :

عن الصادق (ع): «ان لله حرما وهو مكه ولرسوله حرما وهوالمد ينه ولامير المومنين حرما وهوالكوفه ولنا حرما وهو قم وستدفن فيه امراة من ولدي تسمي فاطمه من زارها وجبت له الجنة». 1

 «بدرستي كه از براي خداحرمي است وآن مكه مي باشد واز براي رسول الله حرمي است وآن مدينه مي باشد واز براي اميرالمومنين حرمي است وآن كوفه مي باشد واز براي ما حرمي است وآن قم مي باشد ودر آينده بانوئي از فرزند من كه فاطمه ناميده مي شود در آن به خاك سپرده مي شود ، هر كسي او را زيارت كند از براي او بهشت واجب است » 

 

بحار الانوار /ج48نقل از تاريخ قم از حسن بن محمدالقمي .

 در كامل الزيارات به سند صحيح از امام رضا (سلام الله عليه ) روايتي نقل نموده اند كه «من زارها فله الجنه»=«هركس او را زيارت كند پاداش او بهشت است».

كما ورد عنه عليه السلام أنه قال: (من زار المعصومة بقم كمن زارنى)

=« كسي كه معصومه را در قم زيارت كند گويامرا زيارت كرده است ».

وورد عن الرضا عليه السلام أيضاً: (من زارها عارفا بحقها فله الجنة )

«كسي كه او (حضرت معصومه ) را بامعرفت به حقش زيارت كند هر آينه  براي او بهشت است » .

عن ابن الرضا (عليه السلام )«قال :من زار عمتي بقم فله الجنه».= از امام محمد تقي الجواد (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:«اگركسي قبر  عمه ام را در قم زيارت كند براي آن بهشت است ».

كامل الزيارات /باب 106/ح1و2

 اگر ما بوديم وتنها همين بيانات نوراني ائمه هدي(عليهم السلام ) تنها براي عظمت مقام آن بانوي محترمه ما را بس بود كسي كه پاداش زيارت او بهشت باشد بايد درچه درجه اي از قرب الهي باشدكه زيارت او اين مقد ار اجروپاداش داشته باشد .

نكته اي كه بايد مورد غفلت واقع نشود اين معناست كه اين بيان نوراني از بيانات مقام معصوم(ع) ذكر شده است وبيان معصوم(ع) از هرگونه خطائي محفوظ است.

دسته ها :

 

                                              بسم الله الرحمن الرحيم

                              السلام عيك يا اباعبد الله ياجعفر بن محمد الصادق

چرا مذهب شيعه را جعفري مي نامند ؟

احتمالاتي را درمقام  ذكر نموده اند كه به بعضي از آنها اشاره مي شود .

 احتمال اول :در زمان امام جعفرصادق (سلام الله عليه)مذهب شيعه قوت پيدا كرد وشيعيان ازوجودآن حضرت كمال استفاده را نمودندوشاگردان زيادي در مكتب آن حضرت علوم اسلامي رافراگرفتند وفقهاء ودانشمندان زيادي توانستند شريعت الهي را كسب نموده وحامل شريعت باشند كه الان هم از بركت همان شاگردان روايات زيادي به جاي مانده است كه پويائي فقه شيعه از بركات همان رواياتي است كه از زمان امام جعفرصادق (سلام الله عليه)توسط شاگردان تربيت شده آن حضرت نسل بعد از نسل به جاي مانده وفقهاي هر زمان از آن محافظت نموده وشاگرداني در هرزمان در طول تاريخ از بركات همين روايات تربيت شده اندواز اين امانت به خوبي محافظت شده است واين از افتخارات حوزۀ علميه شيعه است كه توانسته حامل شريعت باشد واجازه نداده است كه حوادث روزگاراين سرمايه را از بين ببرد با وجود حوادث شديدي كه در طول تاريخ فرهنگ شيعه را تهديد مي نموده است اما فقهاي عظام شيعه با تمام وجود، اين سرمايه را حفظ نموده اند وچون اين سرمايه در زمان امام جعفر صادق (سلام الله عليه )به حد كمال رسيده است ،ازآن جهت مذهب را به نام آن حضرت نام گزاري نموده اند  و ازآن به فقه جعفري هم ياد مي شود .

احتمال ديگر : در زمان امام جعفر صادق (سلام الله عليه )  دولت وقت عباسي بر آن شد كه مذاهب را رسمي كند پيروان مذاهب هر كدام براي مذهب خود نامي نهادند آن گروهي كه پيروابو حنيفه بودند مذهب خود را حنفي معرفي كردند آنان كه پيرواحمد بن حنبل بودند مذهب خود را حنبلي  وآن دسته كه پيرومالك بودند مالكي وهمچنين پيروان شافع ، مذهب خود را به نام شافعي به ثبت رساندند و از آن زمان پيروان هر مذهبي را با نام رئيس آن مذهب مي شنا ختند ، چون اين واقعه در زمان امام جعفر صادق (سلام الله عليه ) اتفاق افتاد به اين معني كه در زمان آن امام ،مذاهب رسمي شد  ، شيعيان هم مذهب خود را به نام  مذهب جعفري معرفي نمودند  گر چه حكام وقت اين مذهب را به رسميت نمي شناختند وشيعيان را به عنوان رافضي مي ناميدند يعني كساني كه از دين فاصله گر فته اند  لذا شيعيان در طول تاريخ  مخصوسا در زمان خلفاي عباسي ،مذهب خود را پنهان نگاه مي داشته وتقيه مي كردند حتي تا زمان مرحوم آية الله العظمي بروجردي (قدس سره )مسلمانان جهان مذهب شيعه را به رسميت نمي شناختند ،لكن ايشان با سعي وكوششي كه انجام دادند توانستند دردانشگاه  الازهر مصر تقريب مذاهب را درست كنند ومذهب شيعه را به عنوان مذهب رسمي اسلامي به جهان اسلام معرفي نمايند وبا تلاش معظم له مذهب شيعه به مذاهب اربعه اضافه گرديد ومذاهب اسلامي ، مذاهب خمسه شد .

دسته ها :

 

                                               بسم الله الرحمن الرحيم 

                         السلام علي الصديقةالشهيدة فاطمة الزهراء(سلام الله عليها )

قسمتى ازكلمات مولا اميرالمؤمنين ‏على ( عليه ‏السلام)دركنار مزار فاطمه ( سلام الله عليها):

     شيخ الطايفه ابوجعفر محمد بن الحسن الطوسى ( قدس ‏سره)روايت كند كه چون اميرالمؤمنين على ( عليه ‏السلام)بدن فاطمه

(سلام الله عليها)رادفن كرد واثر قبر او را محو نمود، دست خود را از خاك قبر آن حضرت افشاند، حزن واندوه بر آن جناب

هيجان كرد،(هاج به الحزن )آب ديدگان نازنينش بر صورتش جارى شد وروى خود را به طرف قبر پيامبر

( صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله)گردانيد وفرمود:«السلام عليك يارسول الله عنى وعن ابنتك النازلة فى جوارك...قلّ يا رسول اللّه عن

صفيّتك صبرى...لقداسترجعة‏ الوديعة واخذت الرهينه..».سلام من بر تو باد ازجانب دختر وحبيبه ونور ديده

توفاطمه ( سلام الله عليها)وزيارت كننده تو ،آمده امشب در زيرخاك درعرصه تو،كه خداوند اختيار فرموده از مابين اهل بيت كه

اوزودتربه توملحق گردد، يا رسول اللّه از مصيبت دختر تو صبر من كم شد وطاقت وصبر من از سيده زنان وفراق او

ضعيف شد...انا للّه وانا اليه راجعون ،يارسول اللّه امانتى كه به من سپرده بودى باز گرفتى وگروگان خود رااز من

مأخوذداشتى...، وزود است كه دخترتوخبردهدتوراازامت، بايك ديگرمعاونت ويارى نمودند وحق مراازمن غصب

كردندودرحق‏ اوظلم وستم رواداشتند،پس ازاواحوال رابطورمبالغه سؤال كن زيرا كه غمهاى بسيارى درسينه اوبرهم

نشسته بودكه نمى‏توانست به كسى اظهار كند،اكنون تو مفصلاًاز او پرسش كن ،وبزودى همه آن ظلمها وستمها را به تو

خواهد گفت ‏وخداوند براى او حكم خواهدكردواو بهترين حكم كنندگان است ،سلام بر تو باديا رسول اللّه

( صلى‏الله ‏عليه ‏و‏آله)سلام وداع كننده اى  ا (با تو وداع مى‏كنم وميروم ولى وداع من از روى ملال ودشمنى نيست)...آرى صبر

كردن مبارك ‏تر ونيكوتر است، اگر بيم غلبه كسانى كه بر مامستولى شده‏ اند نبود؛البته اقامت نزد قبرتورا برخود لازم

مى‏دانستم ودرنزد ضريح تو اعتكاف مى‏نمودم.از اين مصيبت فرياد به ناله برمى داشتم، چون زنى كه فرزند او مرده

باشد، پس خداوند مى‏بيند ومى داند كه من از ترس دشمنان دختر تو راپنهان دفن مى‏كنم آن دختر تو كه حقّ او را به قهر

غصب كردند، وميراث او را علانيه منع نمودند ،حال آن كه از زمان تو مدتى نگذ شته بودوهنوز نام تو درميان مردم كهنه

نگرديده بود.

     پس شكايت بسوى تو مى‏كنم يا رسول اللّه ودر اطاعت تو تسلّى وصبر؛نيكووممدوح است ،پس صلوات ورحمت

وبركات خداوند بر تو وبر دختر تو فاطمه زهراء باد »

   

دسته ها :

                  بسم الله الرحمن الرحيم 

   السلام علي الصديقة الشهيده فاطمة الزهراء (سلام الله عليها )

در مصباح الانوار از حضرت ابى عبداللّه ( عليه‏ السلام)از پدران بزرگوار خود روايت كرده كه چون اميرالمؤمنين ( عليه‏ السلام)بدن

فاطمه ( سلام الله عليها)را در قبر نهاد، فرمود:«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، بسم اللّه وباللّه وعلى ملّة رسول اللّه محمّد بن

عبداللّه ( صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله) اى صديقه طاهره فاطمه، تو را به كسى تسليم مى‏كنم كه او به تو اولى از من است (مراد رسول اللّه

است )وآنچه را خداوند براى تو پسنديده؛ من نيز بدان راضى مى‏باشم وسپس اين آيه را قرائت فرمود:«منها خلقناكم

وفيها نعيدكم ومنها نخرجكم تارة اخرى»= (ما شما را از خاك آفريديم وباز شما را به خاك بر مى‏گردانيم وباز شما

را از خاك بيرون مى‏آوريم مرتبه ديگر) وچون روى قبر را پوشانيد ومستوى كرد وخاك بر سر آن ريخت فرمود: كه بر قبر

آب پاشيدند؛ سپس در نزد قبر بنشست وشروع كرد به گريستن...پس عباس بن عبدالمطّلب دست آن حضرت را گرفت

واو را به خانه بازگردانيد.

    حاكم مى‏گويد: حضرت اميرالمؤمنين على (عليه‏ السلام)بعداز شهادت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)اين اشعارراسروده‏ اند:

 

                نفسى على زفراتها محبوسه        ياليتها خرجت مع الزفراتى 

                لا خير بعدك فى الحيوة فانما      ابكى مخافة ان تطول حيوتى  

 

وايضاشعرى را صديقه طاهره(سلامااللهعليها) دررثاى پدرشان رسول اللّه (صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله) سروده‏ اند؛ مولاى متقيان اميرمؤمنان على

( عليه ‏السلام)بعد از شهادت بانوى دوعالم فاطمه زهراء( سلام الله عليها)بعضى از آن اشعاررا فرموده‏ اند:

 

                       صبت علّى مصائب لو انّها        صبّت على الايام صرن لياليا

 

    زبانحال مولاى متقيان اميرالمؤمنين على (عليه ‏السلام)اززبان شاعر:

 

               پنهان شدى اى ماه على از نظر امشب    آسوده شدى فاطمه از ضرب در امشب 

               با من تو اگر درد دل خويش نگفتى         برگوى تو درد دل خود با پدر امشب. 

 

دسته ها :

                                                  بسم الله الرحمن الرحيم

مردم نيز جمع شده‏ بودند وصداى خود را به گريه بلند كرده بودند وانتظار بيرون آمدن جنازه را مى ‏كشيدند كه بر او

نماز بگذارند، ابوذر ( قدس ‏سره)از خانه بيرون آمده ‏ومردم را گفت متفرق شويد وبر گرديد، بيرون آوردن دختر پيامبر امشب

بتأخير افتاد، مردم بر خاستند ورفتند ؛ چون پاسى از شب گذشت ومردم به خواب رفتند، اميرالمؤمنين ( عليه ‏السلام)اورا

غسل دادودر غسل دادن آن حضرت جز اميرالمؤمنين وحسن وحسين وزينب وام كلثوم( عليهم ‏السلام)وفضّه جاريه فاطمه

( سلام الله عليها)واسماء بنت عميس؛ كسى‏ديگر حضور نداشت .

     اسماء گويد: كه فاطمه ( سلام الله عليها)به من وصيت كرده بود كه چون از دنيارفت، جز من واميرالمؤمنين ( عليه السلام)كسى ديگراورا غسل ندهد ،ومن على ( عليه ‏السلام)را در غسل دادن آن حضرت‏ كمك مى‏كردم وروايت شده كه اميرالمؤمنين در هنگام غسل دادن فاطمه (سلام الله عليها)فرمود:(اللّهم انّهاامتك وابنة رسولك وصفيّك وخيرتك من خلقك اللّهم

لقّنهاحجتها واعظم برهانها؛ واعل درجتها واجمع بينها وبين ابيهامحمّد( صلى‏الله ‏عليه‏ و‏آله)).

     ودرروايت ورقه است كه اميرالمؤمنين على ( عليه‏ السلام)فرمود:من به‏ امر فاطمه قيام كردم واو را در همان پيراهنش غسل

دادم وپرده از بدن او بر نداشتم، بخدا قسم كه پاك وپاكيزه وميمونه ومطهّره بود،پس از زيادى حنوط پيامبر او را حنوط

كردم وكفن براى او بريدم واو را در كفنهايش پيچيدم وچون خواستم كه بندهاى كفن را ببندم آواز دادم

وگفتم ‏اى‏ام‏كلثوم، زينب، سكينه، فضه، حسن، حسين، بيائيد واز مادر خود توشه بر داريد كه فراق ودورى شما از مادر

فرا رسيدوديدار شما با مادر؛قيامت است، پس حسن وحسين آمدندوندا مى‏كردند واحسرتااز دورى جدّمان محمد

مصطفى ( صلى‏الله ‏عليه ‏و‏آله)واز فراغت مادرمان فاطمه زهراء( سلام الله عليها)اى مادر حسن واى مادر حسين وقتى جدّمارسول اللّه را ديداركردى؛ سلام ما را به آن حضرت برسان وبه او بگو كه يا رسول اللّه بعد از تو در دنيا يتيم شديم .

     قال اميرالمؤمنين ( عليه ‏السلام):«انى اشهداللّه انّهاقد حنّت وانّت ومدّت يديها وضمّتهما الى صدرهامليّاواذا

بهاتف من السماء:يا ابالحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا واللّه ملائكة السماوات وقد اشتاق الحبيب الى

المحبوب » 

    اميرالؤمنين على (عليه ‏السلام)فرمود :من خداوند را شاهد مى‏ گيرم آن حضرت ناله كرد ومهربانى نمود ودستهاى خود را

از كفن بيرون آوردوحسنين را مدتى طولانى به سينه چسبانيد كه نا گاه شنيدم هاتفى از آسمان ندا در داد: كه ياابالحسن

حسنين راازروى سينه مادرشان بردار،بخدا قسم كه حسنين ملائكه ‏هاى آسمانها را به گريه در آوردند ،بدرستيكه

حبيب مشتاق محبوب است (خدا يا رسول خدا مشتاق ديدار فاطمه ‏اند).

 

    على چون جسم زهرا را كفن كرد            شقايق را نهان در ياسمن كرد 

    دونور ديده‏اش از ره رسيدند                به زارى جانب مادر دويدند 

    خود افكندند بر آن جسم رنجور              عيان شد معنى نور على  نور 

 

دسته ها :

                                                                        بسم الله الرحمن الرحيم

* فصل پنجم

     دروقايع بعداز شهادت فاطمة الزهراء ( سلام الله عليها):

     فريقين از سلمى زن ابى رافع روايت كرده‏ اند كه گفت: فاطمه ( سلام الله عليها)بيمار شد، آن مرضى كه در آن وفات يافت،

ومن او را پرستارى مى‏كردم، پس يك روز حالت آن حضرت بسيار نيكو شد ومرض او تسكين يافت، اميرالمؤمنين

( عليه ‏السلام براى بعضى از كارها بيرون رفت، فاطمه ( سلام الله عليها)مرافرمود: كه مقدارى آب براى آنكه من غسل ‏كنم ‏وخود را

شستشودهم ‏بياور، آب براى آن حضرت آوردم، پس بر خواست غسلى نيكو بجاى آورد، پس جامه هاى نو؛بر خود

پوشيد، سپس مرا فرمودكه فراش مرا در وسط خانه بگستران، پس خود را رو به قبله‏ كرده خوابيد، پس فرمود: كه من از

دنيا مى‏روم وميميرم ومن خود را شسته‏ ام كسى روى مرا باز نكند.

روايت شده از زيدبن علي بن الحسين (سلام الله عليهما )كه فاطمه (سلام الله عليها)بر جبرئيل وبر پيامبر(صلي الله عليه وآله)وبر ملك الموت،سلام كردو(اهل ‏مجلس) صداى آهسته وآواز نرم ملائك را شنيدند وبوى خوش از بهترين بوها استشمام كردند.

     راوى گويد:كه چون اين خبر منتشر شد صداى شيون از خانه ‏هاى مدينه بلند شد، مردان وزنان بطرف خانه آن

حضرت دويدند، زنان بنى هاشم در خانه آن حضرت اجتماع نمودند چنان صدابه صيحه وآواز برداشته بودند كه

نزديك بودمدينه از صداى شيون آنها به لرزه وجنبش در آيد، آن زنان فرياد مى‏كردند: اى سيده زنان اى دختر پيامبر

آخرالزمان، مردم از هر طرف فوج فوج براى تعزيت وسر سلامتى اميرالمؤمنين ( عليه‏ السلام)مى‏آمدند ،آن حضرت جلوس

فرموده بودند، حسن وحسين ( عليهماالسلام)در جلوى آن حضرت نشسته بودندوگريه مى ‏كردند، مردم نيز از گريه آنهابه گريه

در آمده بودند، ام كلثوم بيرون آمد، برقعى بر روى مبارك انداخته وگريه واندوه او را گلو گير شده‏ بود؛بحدّيكه قادر بر

تكّلم نبود ومى فرمود: يا ابتا يا رسول اللّه امروز در حقيقت تو از دنيا رفتى ؛امروز مصيبت تو بر ما تازه شده است ما

ديگر هرگز تورا نخواهيم ديد .

 

دسته ها :

                                                 بسم الله الرحمن الرحيم

السلام علي الصديقة الكبري فاطمة الزهراء (سلام الله عليها)

صديقه كبرى (سلام الله عليها) كه هميشه سعيشان بر اين بوده كه بهترين را انجام دهد وهميشه به بهترين ها

عمل كنند كه در جاى خود به آن اشاره شده است ؛ چه امرى موجب شده كه حضرت در اينجا برخلاف سيره

عمل نموده است وبه جاى آنكه رو به قبله بخوابند؛به پهلو روبه قبله خوابيده ودست خود را زيرگونه گذارده واز طرفى

هم سفارش فرموده اند كه روى مرا كنار نزنيد ومولا اميرالمؤمنين على ( عليه ‏السلام)هم بر اين نكته تأكيد نمودند ؟ كه على

الظاهر تمام اينها مى‏تواند قرينه باشد بر اينكه:

     اولاً:صورت حضرت كبود بوده است وكبودى آنهم در اثر سيلى بوده ‏است !.

     ثانيا: حضرت آن را از نظرها مخفى داشته وحتى حاضر نبوده‏ كه همسرشان هم آن كبودى را ببينند!!(واللّه اعلم).

     ونيز آن گونه كه از اخبار وارده استفاده مى‏شود حضرت آب طلب نمودند وبدن خودشان راشستشو دادند...

     باز سؤالى كه در اينجا به ذهن مى‏ آيد اين است كه چرا حضرت در آن ساعتى كه آن گونه با ضعف وسستى مواجه

بودند ؛ در آن حال آب طلب كردند وبدن خود را شستشو دادند؟

     شايد دليل آن اين باشد كه بايد موانع بر طرف شود واگر بنا باشد كه بدن از زير لباس غسل داده شود لازمه ‏اش اين

است كه مانعى در بدن نباشد ؛حال نكته ‏اى كه بايد به آن توجه شود اين است كه اين مانع چه بوده است؟ احتمال

مى ‏رود كه هنوز آثار جراحتى كه بر پهلو وسينه آن حضرت واردكرده بودند؛ باقى بوده ‏است  وحضرت آن موانع را بر

طرف نموده ؛ تا در حين غسل دادن نيازى به ديدن آن جراحات نباشد وحضرت مجبور نشود جهت بر طرف نمودن

موانع به جراحات وارده بر بدن ؛ نظر بيفكند (واللّه اعلم).

      امايك زجر را نتوانستند از مولا پنهان كنند؛ زيرا نه تاريكى شب مى‏توانست آن رابپوشاند ونه لباس ؛وآن ورم بازو

بودكه در اثر ضرباتى كه قنفذ،غلام عمربه  بازوى فاطمه زهراء( سلام الله عليها)زده بود ؛ به جاى مانده بود.

     ...حضرت زهرا(سلام الله عليها)جلوي درخانه ؛بين مردم واميرالمؤمنين ( عليه ‏السلام)مانع شد.قنفذ ملعون با

تازيانه به آن حضرت زد ؛بطورى كه وقتى حضرت‏ ازدنيارفت دربازويش‏ اززدن‏ اواثرى مثل دستبند

بر جاى مانده بود. 

 دست قنفذ بشكند درپيش چشم مرتضى      بازوى زهراءنه ؛بلكه دست پيغمبر شكست  

     آنچه كه مسلم است اين است كه حضرت زهراء( سلام الله عليها)حاضر نبودند از زجرهائى كه برپيكرشان وارد شده بود كسى

 

با خبر شود حتى همسرشان مولا اميرالمؤمنين ( عليه ‏السلام)!

 

 علي لعنة الله علي القوم الظالمين

دسته ها :

                                               بسم الله الرحمن الرحيم    

امادربخش ديگر آن كه مربوط به خود آن حضرت مى‏شود وامرى خصوصى وشخصى است ؛ديده مى‏شود كه

آنچنان مصائب ومشكلات وزجرها وزخمهاو...را پنهان داشته است كه حتى حاضر نبودندكه همسرشان ؛مولاويار

مظلومان هم از زجرهائى كه بر او وارد شده است با خبر شوند ولذا در وصيت نامه توصيه نموده ‏اند به اينكه:« شب مرا

غسل بده وشب حنوط كن وشب كفن كن...»!با اينكه در آن زمان برقى نبوده وامكانات كم بوده است واز طرفى آن گونه

كه از اخبار استفاده مى‏شود حضرت در روز به شهادت رسيدند ؛ چه امرى موجب شده تا اينكه حضرت وصيت به

غسل در شب نمودند ؟آنهم‏ از زير پيراهن؟  البته از زير پيراهن غسل دادن مستحب است ودر اين امر رواياتى وارد شده

است كه اگر شوهر بخواهد همسر خود را غسل بدهد بهتر است از زير لباس غسل دهد ،اما اينكه مقيد فرمودند به

شب ؛مطلبى است كه على الظاهراحتمال آن مى ‏رود كه حضرت خواسته تاريكى شب مانع باشد از ديدن آن صورت

رنجور!زيرااگرتنها بدن آن حضرت يعنى (سينه وپهلوى)آن حضرت مجروح بود ؛ لباس آنرا پوشانده بود وشب در

پوشش آن دخيل نبود ؛ آما آنى كه تاريكى شب آن را مى‏پوشاند صورت است واين خود مى‏تواند بهترين دليل براى

اين باشد كه صورت حضرت در اثر سيلى كبود بوده است ومؤيد اين معناخوابيدن آن حضرت در حال احتضار به پهلو

مى‏ باشد. درحالى كه در روايات آمده است وفقهاء بااستنادبه روايات بيان داشته ‏اند كه

 :«مسلمانى راكه محتضر است يعنى در حال جان دادن مى‏باشد مرد باشد يا زن ،بزرگ باشد يا

كوچك ،بايد به پشت بخوابانندبه طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد واگر خواباندن او

كاملاًبه اين طورممكن نيست بنا بر احتياط واجب تا اندازه اى كه ممكن است بايد به اين دستور

عمل كنند وچنانچه خواباندن او به هيچ قسم ممكن نباشد به قصد احتياط اورا روبه قبله

بنشانندواگر آن هم نشود،او را به پهلوى راست يا به پهلوى چب رو به قبله بخوابانند. 

  

دسته ها :
X