معرفی وبلاگ
معارف اسلامی توسط: سید محسن فروغی
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 150544
تعداد نوشته ها : 226
تعداد نظرات : 15
Rss
طراح قالب

                                 بسم الله الرحمن الرحيم   

تبصره:

 

    بعضى براين باورند كه خشكسالى ،نقص اموال وور شكستگى وبيمارى...علائم غضب الهى است ،به اين معنا اگر خسارت وضرروزيانى متوجه فردى شد اين حكايت از اين معنا دارد كه او مورد غضب الهى واقع شده است حتما در اثر ارتكاب گناه ومعصيت به اين بلا گرفتار شده است واگر انسان وارسته‏اى بود دچار بيمارى وقرض و...نمى‏شد!

 

     البته نا گفته نماند كه ممكن است در بعضى از موارد اين گونه باشد ،اما اين طور نيست كه كليّت داشته باشد وهر كسى كه دچار مشكلى شد اورا متّهم به فسق نمود وگرفتاريهارا حمل به عصيان كرد بلكه با استفاده از اين آيه كريمه روشن شد كه كسانى كه مؤمن هستند دچار اين مشكلات شده واز اين طريق مورد امتحان قرار مى‏گيرند وبه درجات عالى راه مى‏يابند واين معنا در حوادث طبيعى مانند خشكسالى وسيل وزلزله وطوفان...صدق مى‏كند چه بسا در جامعه‏ اى كه مؤمنين باشند امااين گونه حوادث رخ دهد ومؤمنين از اين طريق مورد آزمايش قرار گيرند،و لذا اين گونه حوادث براى مؤمنين رحمت وبراى فاسقين عذاب مى‏باشد ؛مؤمنين در مقابل اين سختيها صبر كرده واز صلوات ورحمت الهى بر خوردار مى‏شوند ودر نتيجه به درجه مهتدين نائل آمده وديگران كه در اين مصيبت گرفتارند واز ايمان بهره اى نبرده ‏اند ورفتارشان موجب خشم وغضب الهى شده است براى آنان بلا خواهد بود.

 

دسته ها :

                   بسم الله الرحمن الرحيم

    از جمله آياتى كه بيانگر اين امتياز است آياتى است كه در باره امتحان الهى بيان شده است كه خود بيانگر اين سرمايه عظيم مى‏باشد.

 

    بيان مطلب :

 

    جاى هيچ ترديدى نيست كه امتحان الهى از همه انسانها امرى قطعى است كه اراده الهى به آن تعلق گرفته است وهمه انسانها در معرض‏آن قرارمى‏گيرند واين معنا از لام ونون تأكيد در «لنبلونّكم» استفاده مى‏شود، آنچه كه مسلم وقطعى است صابرين در اين آزمون الهى از عهده امتحان سربلند برآمده وبه درجه ومقام مهتدين نائل مى‏شوند.

 

    اگر در باره صابرين هيچ آيه وروايتى ذكر نشده بود وتنها همين يك آيه در مقام ذكر شده بود، خود به تنهائى بيانگر اين امتياز وسرمايه بود وحال آنكه در مقام آياتى زيادى نازل شده است وروايات كثيرى از معصومين ( عليهم ‏السلام )وارد شده است كه بيانگر اهميت آن مى‏باشد.

 

    واما نكاتى كه در اين آيات به آن اشاره شده است وبايد مورد تأمل واقع شود عبارتند از:

 

    الف: امتحان الهى .

 

    وقوع هر حادثه‏اى اعم از ملائم ونا ملائم، براى امتحان است ومؤمنين در مقابل حوادث نا ملائم با صبر ودر مقابل حوادث ملائم مانند نعمتها شاكرند واين گونه ازعهده امتحان الهى بر مى‏آيند. حتى مقاماتى كه خداوند متعال به برخى از بر گزيدگان عطا مى‏كند خود وسيله اى براى امتحان است حضرت سليمان ( عليه‏ السلام )وقتى تخت ملكه سبأ«بلقيس» رادر كمتر از يك چشم به هم زدن براى اوآوردند، فرمود:اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد«قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّى لِيَبلُوَنِى »(1)

 

    ب:ذكر مصاديقى كه مورد امتحان مى‏باشد.

 

    ذكر وبيان مصاديق در آيه مذكوره ،حوادث نا ملايم ومشكلات است ؛ زيرا در مقام بيان صابرين است ؛اما در باره ابتلاء به حوادث ملائم ،در آيات ديگر آمده است كه در آن مقام ، كسانى كه از عهده امتحان بر مى‏آيند،شاكرين هستند. (2)

 

    ج:كلمه استرجاع ،عكس العمل مؤمنين در مقابل مشكلات.

 

    كلمه استرجاع موجب آرامش مؤمنين است ودر روايات آمده است كه پيامبر عظيم الشان( صلى‏الله ‏عليه‏ و‏آله )وائمه معصومين « عليه‏م السلام »در هر مشكلى اعم از كلى وجزئى، كوچك يا بزرگ ،اين كلمه را به زبان جارى مى‏نمودند

 

    در روايت آمده است كه بادى وزيد وچراغى كه در كنار رسول اللّه ( صلى‏الله‏ عليه ‏و‏آله )روشن بود را خاموش كرد ،حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيهِ راجِعُونَ »عرضه داشتند: يا رسول اللّه آيا اين هم مصيبت است؟قال :( صلى‏الله ‏عليه ‏و‏آله ) نعم،«وكلّ ما يؤذى المؤمن فهو مصيبة‏له واجر»فرمودند: بلى، هرچيزى كه موجب اذيّت مؤمن شود پس از براى اومصيبت است واز براى آن اجر

مى باشد.(3)

 

    صبرو شكيبايى در برابر تمام مشكلات ،ازويژگيهاى مؤمنين مى‏باشد ودر واقع به كسى صابر گفته مى‏شود كه در

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1- سوره نحل آيه 40

 

2- سخن در مصاديق مذ كوره بسيار است كه محل بيان آن در تفسيراست طالبين به تفسير تسنيم ج 7 اثر ارزشمنداستاد آية الله جوادى مدظله الشريف مراجعه كنند .

 

3- تفسير الدر المنثور ج 1 ،ص 380.

 


 

--------------------------------------------------------------------------------

همه امور صبر كند ودر همه حوادث داراى ملكه صبر باشد، صبر، صفت مشبّهه است اگر كسى در يك حادثه صبر وتحمّل كند او را صابر نمى‏نامند .

 

دسته ها :

                          بسم الله الرحمن الرحيم

    صبر؛وسيله هدايت درآزمون الهى :

 

    «وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشى‏ءٍ مِنَ الخُوفِ وَالجُوع وَنَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَالاَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ‏وَبَشِّرِالصّابِرِين اَلَّذينَ اِذا اَصابَتهُم مُصِيبَةٌ قالُوا اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيهِ راجِعُونَ اُولئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِهِم وَرَحمَةٌ وَاُولئِكَ هُمُ المُهتَدونَ» =(4)

 

    قطعاهمه شمارا باچيزى از ترس، گرسنگى وكاهش در مالها وجانها وثمرات (محصولات كشاورزى)آزمايش مى‏كنيم وبشارت ده به استقامت كنندگان آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: «ماازآن خدائيم ؛ وبه سوى او باز مى‏گرديم.» اينها، همانهائى هستند كه الطاف ورحمت خدا شامل حالشان شده ؛ وآنها هدايت يافتگان هستند.

 

    در باره صبروصابرين جاى سخن بسيار است وخود موضوعى است كه نياز به مقالى ديگر دارد وچون در اين

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1-سورة البقره آيه 177

 

2- لغت نامه دهخدا ص 130

 

 3- مولوى

4- سورة‏البقرة‏آيات /7/6/155

 

--------------------------------------------------------------------------------

مقال كلام در بيان امتيازات مؤمنين مى‏باشد به طور اجمال به آن اشاره مى‏شود.

 

    از جمله آياتى كه بيانگر اين امتياز است آياتى است كه در باره امتحان الهى بيان شده است كه خود بيانگر اين سرمايه عظيم مى‏باشد.

 

    بيان مطلب :

 

    جاى هيچ ترديدى نيست كه امتحان الهى از همه انسانها امرى قطعى است كه اراده الهى به آن تعلق گرفته است وهمه انسان ها در معرض‏ آن قرارمى‏گيرند واين معنا از لام ونون تأكيد در «لنبلونّكم» استفاده مى‏شود، آنچه كه مسلم وقطعى است صابرين در اين آزمون الهى از عهده امتحان سربلند برآمده وبه درجه ومقام مهتدين نائل مى‏شوند.

 

    اگر در باره صابرين هيچ آيه وروايتى ذكر نشده بود وتنها همين يك آيه در مقام ذكر شده بود، خود به تنهائى بيانگر اين امتياز وسرمايه بود وحال آنكه در مقام آياتى زيادى نازل شده است وروايات كثيرى از معصوين ( عليهم ‏السلام )وارد شده است كه بيانگر اهميت آن مى‏باشد.

 

دسته ها :

     بسم الله الرحمن الرحيم

    سالكان گفته‏ اند: واداشتن نفس است بر مكاره وتجرّع مرارت ؛ يعنى اگر آدمى صبر را مالك نبود بايست كه بكوشد ونفس خود را به صبر وادارد وصبر،ترك شكايت است از جز ،بسوى خدا .

 

    سهل گويد :صبر، انتظارفرج خداست وآن، فاضلترين خدمت وبرترين آنست .

 

    وگفته‏ اند: صبر آنست كه بنده رااگر بلا برسد ننالد ورضا آنكه بنده رااگربلابرسدناخوش نگردد،دهنده وستاننده خداست ترا در اين ميان چكار است؟.

 

    در تفسير كبير در ذيل قول خدا "وبشر الصابرين "دارد كه صبر بر دو قسم است يكى بدنى وآن متحمّل بدن است مشقات را ؛ وديگر نفسانى وآن باز داشتن نفس است از مشتهيات طبع واين قسم صبر اگر صبر از شهوت باشد آنرا "عفّت" نامند واگر بر احتمال مكروه باشد اسامى مختلف دارد ؛چنانكه صبر در مصيبت را صبر نامند واگر صبر در حال "غنى "باشد ؛آنرا "ضبط نفس "نامندواگر در "نبرد"باشد ؛ "شجاعت "خوانند واگر در كظم "غيظ "باشد؛ "حلم "نامند واگر در "نوائب "باشد ؛

 

"سعه صدر" گويند واگر در "اخفاء كلام "بود ؛ "كتمان سر"نامند واگر در "فضول عيش "باشد؛"زهد"گويند واگر بر مقدار "كمى مال "بود ؛ "قناعت "خوانند واين همه را "صبر "نامند.

 

    قال اللّه تبارك وتعالى: «والصّابِرينَ فِى البَأساءِوَالضَّرّاءِوَحينَ البَأسِ »(1)

 

    غزالى در احياءالعلوم گويد: صبر از خواصّ آدمى است وبهائم را صبر نبود ؛ چه شهوت بر آنها مسلّط است وعقلى كه با شهوت معارضه كند ندارند ودر ملائكه صبر متصوّر نيست ؛ چه آنان شوق مجّرد به ربوبيّت اند وشهوت بر ايشان مسلّط نيست تاآنانرااز شوق بحق وميل بدرجه قرب ؛باز دارد وامّا در آدمى هردو موجود است وبا يكديگر معارض وهر گاه عقل، سّد راه شهوت شود ،آنرا صبرنامند .(2)

 

     صبر از ايمان بسر يابد كُله   حيث لا صبر فلا ايمان له(3) 

    سعدى‏گويد:

 

     راست گفتى كه فرج يابى اگر صبر كنى    صبرنيك است كسى را كه توانائى هست. 

 

دسته ها :

 بسم الله الرحمن الرحيم

   ( 7)صبر

 

    يكى ديگر از ثمرات معرفت ،صبر وشكيبائى در برابر مشكلات وگرفتاريها مى‏باشد.

 

    خداوند تبارك وتعالى در قرآن كريم مى‏فرمايد:

 

«وَاصبِر وَما صَبرَكَ اِلاّ بِالّلهِ»(5)

 

    = «صبر كن وصبر تو فقط به كمك خداست».

 

    «وَاصبِروااِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرينَ» (6)

 

    = «صبر كنيد كه خداوند با صابرين مى‏باشد» .

 

«اِستَعينُوا بِاّلصَّبرِ وَاّلصَّلوة وَاِنَّهالَكَبيرَةٌ‏الاّ عَلَى الخاشِعينَ»(7)

 

    «از صبر واز نماز يارى (وكمك) بجوئيد؛واين كار جز براى خاشعان گران است».

 

«اِلاّ الَّذينَ صَبَرواوَعَمِلُواالصّالِحات اولئِكَ لَهُم مَغفِرَة‏وَاَجرٌ كَبيرٌ.»(8)

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1- سورة المائده آيه 23

 

2-تاريخ انبياء نويسنده -عمادزاده /ص 291/

 

3- سورة الانبياء آيه 69

 

4- مصباح الشريعة؛باب 75

 

5- سوره نحل آيه 127

 

6- سورة الانفال آيه /46

 

7- سورة‏البقرة آيه 45

 

(18)

 

--------------------------------------------------------------------------------

= «مگر كسانى كه صبر مى‏كنند وعمل صالح انجام مى‏دهند ؛ براى آنها آمرزش واجر بزرگى مى‏باشد».

 

     واژه صبر صد وسه بار در قرآن ذكرشده است. از آن جهت كه صبر يك كمال وجودى است خداوند متعال در قرآن كريم در حالى كه سفارش مى‏كند كه از صبر استعانت وكمك بگيريد مى‏فرمايد: صبر كن وصبر تو به كمك خداست ؛يعنى تنها مبدأكمال بخش كه اين كمال را به تو عطا مى‏كند خداست .

 

     واما روايات زيادى در اين باب وارد شده است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

 

    عن على بن الجسين ( عليهماالسلام )قال: «الصبر من الايمان بمنزلة الرأس من الجسد؛ ولا ايمان لمن لا صبر له».(1)

 

     صبر نسبت به ايمان مانند سر است نسبت به بدن وهر كه صبر ندارد ايمان ندارد.

 

    عن ابى جعفر ( عليه السلام )قال: الصبر صبران: صبر على البلاء حسن جميل وافضل الصبرين الورع عن المحارم .امام محمد باقر ( عليه ‏السلام ) فرمودند: صبر دو گونه است: صبر بربلا كه خوب ونيكواست، ولى بهترين اين دو صبر ،پرهيز از محرّمات است .(2)

 

     قال امير المؤمنين ( عليه‏ السلام ): قال رسول اللّه ( صلى‏الله ‏عليه‏ و‏آله )الصبر ثلاثة صبر عند المصيبة وصبرعلى الطاعة‏وصبرعن المعصية، فمن صبرعلى المصيبة...كتب اللّه له ثلاث مائة‏درجة...ومن صبر على الطاعة كتب اللّه له ستّمائة درجة...ومن صبر على المعصية كتب اللّه له تسعمائة‏درجه...(3)

 

     اميرالمؤمنين على ( عليه ‏السلام )از قول رسول اللّه ( صلى‏الله ‏عليه‏ و‏آله ) فرمودند كه: صبر بر سه قسم است: صبر در مصيبت ووصبر بر طاعت و صبر از گناه،پس هر كه بر مصيبت صبر كند...خدا برايش «300»درجه نويسد...وهر كه بر طاعت صبر كند خدا برايش «600»در جه نويسد...وهر كه از گناه صبر كند، خدا برايش «900»درجه نويسد...

 

    ازروايات مذكوره ،علاوه بر اهميت صبر ،چنين استفاده مى‏شود كه :صبر در ترك معصيت از اهميت بيشترى برخوردار است؛ زيرا ترك گناه ومعصيت جهاد اكبر است، چه بسا كسانى كه در برابر مشكلات .سختيها وكمبودها ونا رسائيها صبر مى‏كنند وحتّى در جان فشانى در مقابل دشمن ايستادگى مى‏كنند، امّا در مقابل هواى نفس از پاى در مى‏آيند ونمى‏توانند نفس سركش را سركوب كنند ولذا در روايت آمده است: از موسى بن جعفر« عليهماالسلام »از آباء واجدادشان « عليهم السلام »از مولا اميرالمؤمنين « عليه‏ السلام »روايت كرده‏ اند وفرمودندكه:پيامبر« صلى‏الله‏ عليه ‏و‏آله » عدّه ‏اى را كه براى جهاد با دشمن رفته وزمانى كه از جهاد بر گشتند، فرمودند: «مرحبا بقومٍ قضواالجهاد الاصغر وبقى عليهم الجهاد الاكبر،قيل: يا رسول اللّه « صلى‏الله ‏عليه ‏و‏آله »وماالجهاد الاكبر؟قال « صلى‏الله‏ عليه ‏و‏آله »:جهاد النفس»ثم قال « صلى‏الله‏ عليه ‏و‏آله »:افضل الجهاد من جاهد نفسه التّى بين جنبيه (4) =آفرين به قومى «طائفه‏ اى» كه جهاد اصغر را انجام دادند(وفارغ شدند)،و جهاداكبربراى آنها باقى ماند.بعضى از اصحاب عرض كردند كه: يا رسول اللّه « صلى‏الله‏ عليه‏ و‏آله » جهاد اكبر كدام است؟ حضرت فرمودند: جهاد با نفس!سپس اضافه فرمودند: با فضيلت ‏ترين مبارزه وجهاد از براى كسى است كه با نفس خود جهاد ومبارزه كند».

 

    پس در نتيجه روشن شد كه صبر درمقابل گناه ومعصيت افضل است .     صبر درلغت به معناى شكيبائى كردن .نقيض جزع ؛ودركشاف اصطلاحات الفنون آمده ‏كه: صبر؛ به معناى شكيبائى است .

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1- سورة هوذ آيه 11

 

2- اصول كافى ج 3 ص 142 ح 4

 

3- اصول كافى ج 3 ح 14 ص 145

 

4- اصول كافى ج 3 ص 145 ح 15

 

5- «انّ رسول اللّه « صلى‏الله ‏عليه‏ و‏آله »بعث سريّة فلمّارجعوا، قال:.. بحارالانوار ج 67 ص 65

 

 

دسته ها :

                            بسم الله الرحمن الرحيم  

(6) توكّل

 

    «والّذينَ هاجَروافِى اللّهِ مِن بَعدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهم فِى الدُّنيا حَسَنَةً وَلاَِجرِ الاخِرَةِ اَكبَر لُو كانُوا يَعلَمون (41)اَلَّذينَ صَبَروا وَعَلى رَبِّهم يَتَوَكَّلون (42)»(3)

 

    «آنها كه پس از ستم ديدن، در راه خدا هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (ومقام)خوبى به آنها مى‏دهيم وپاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند.(41) آنها كسانى هستند كه صبر واستقامت پيشه كردند وتنها بر پروردگارشان توكّل مى‏كنند».(42)

 

    يكى ديگر از امتيازاتى كه خداوند متعال به مؤمنين عطا فرموده، توّكل مى‏باشد؛اگر كسى بر خداوند توكّل كند ؛ خداوند كفايت‏امرش را مى‏كند «وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللّه فَهُوَ حَسبُه »(4)

 

    نكته‏ اى كه در اين مقام بايدبه آن اشاره شود اين كه ممكن است بعضى تصوّر كنند ، هر كسى مى‏تواند از اين امتياز بر خوردار باشد ؛به اين معنا كه توكّل بر خداوند را نمى‏توان به عّده‏ اى خاص كه مؤمنين باشند منحصر نمود؛ امكان دارد كسى مؤمن نبوده امّا در كارها به خداوند متعال توكّل كند :

 

     در پاسخ بايد گفته شود كه "توكّل"حالتى است بعد از معرفت كه در مؤمن ايجاد مى‏شود وآن، باور داشتن اين معناست كه اگر به خدا توكّل كنيم خداوند ما را كفايت مى‏كند. ممكن است كسانى هم كه باتقوا نيستند معتقد به اين معنا باشند؛كما اينكه همه مسلمانان به اين مطلب اعتقاد دارند ؛امّا تنها،كسانى اين معنا راباور دارند كه مؤمن واقعى بوده يعنى با تقوا باشند واين، امر يست قلبى وثمره آن آرامش است ولذا كسانى كه تقوا ندارند، گرچه معتقد به اين معنا هستند امّا چون به درجه باور نرسيده ‏اند، از آرامش بر خوردار نبوده ودر عمل نيزنشان مى‏دهند كه به اعتقاد خود ايمان ندارند؛ امّا مؤمن در عين حالى كه معتقد به اين معناست، به دليل معرفتى كه دارد اين عقيده، در قلب او جاى گرفته وبه درجه باور رسيده است ويقين دارد كه خداوند اورا كفايت مى‏كند ولذا هيچ ترس وخوفى به دل راه نداده و به وظيفه خود عمل مى‏كند.خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد: «وَعَلَى اللّهِ فَليَتَوَكَّلُ المُتِوَكِّلوُن». (5) =«بر خداوند تنها يك دسته توكّل مى‏كنند وآن دسته "متوكّلون"مى‏باشند».

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1-غررالحكم فصل 8 /ح /248

 

2-غرر الحكم فصل اول ح 622

 

3- سورة النحل .

 

4- سورة الطلاق آيه 3

 

5- سورة‏يوسف آيه 67

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

     خداوند متعال باب توكّل را براى همه مردم گشوده واز همه مردم دعوت نموده كه به او توكّل كنند،امّاازاين آيه اينگونه استنباط مى‏شود كه تنها متوكّلين (كه در واقع همان مؤمنين هستند) از اين سرمايه استفاده مى‏كنند ؛ ولذا مؤيّداين معنا، آيه كريمه ديگرى است كه مى‏فرمايد: «اگر "مؤمن" هستيد بر خدا توكّل كنيد» ؛مستفاد از اين آيه كريمه اين است كه متوكّلين، برخداتوكّل مى‏كنند واگر شما "مؤمن" هستيد توكّل كنيد، در نتيجه، متوكّلين همان مؤمنين مى‏باشند، «وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلوا اِن كُنتُم مُؤمِنين» (1)

 

    هنگامى كه حضرت ابراهيم خليل الرحمن (على نبينّا وآله وعليه السلام) را به دستور نمرود، در منجنيق گذاردند تا او را به داخل آتش بيفكنند وزمانى كه در معرض سوختن در آتش قرار گرفت ؛وقتى خواستند اورا به داخل آتش بياندازند ؛آزر(عموى حضرت ابراهيم ( عليه‏ السلام ) آمد برصورتش سيلى زد وگفت: «از كرده خود توبه كن واز آنچه عقيده دارى بر گرد»، حضرت ابراهيم( عليه ‏السلام ) فرمود: «حاشا وكّلا». همه موجودات به يارى او بر خواستند؛سپس فرمود:«جز به خدا به هيچ كس نيازى ندارم».(2)

 

    جبرئيل امين( عليه ‏السلام ) مى‏آيد واز او مى‏خواهد، اگركمكى لازم دارد او را يارى كند ؛امّاحضرت، خود را محتاج كمك او نمى‏بيند ودر جواب جبرئيل مى‏فرمايد: «به سوى خدائى كه مرا آفريده، محتاجم» ؛ چون او خدا را وكيل خود نموده است واين معناراباور دارد كه كسى كه توكّل بر خدا كند،خداوند اوراكفايت مى‏كند ولذابر خدا"توكّل" كرد ؛خداوند مى‏فرمايد:«ما گفتيم:اى آتش !برابراهيم، سرد وسالم باش»=«قُلنايانارُكونِى بَردَاوَسَلاماعَلىاِبراهيمَ»(3)

 

    بدون هيچ ترس ووحشتى، تسليم در مقابل تصميم دشمنان شد؛حتّىاز ملك مقرّب ‏الهى هم كمك ويارى نطلبيد واين از امتيازاتى است كه خداوند متعال به مؤمنين داده است .

 

    امام جعفرصادق ( عليه‏ السلام )مى‏فرمايد :(من انقطع الى اللّه كفاه اللّه كل مؤنة.)(4)

 

    «هر كه از غير خدا بُريد ومتوسّل به خدا شد، خداوند همه مهمّات او راكفايت مى‏كند».

 

دسته ها :

                            بسم الله الرحمن الرحيم  

 ( 5)شجاعت

    شجاعت در امور دنيوى ومادى امرى نسبى است به اين معنا كه شجاع ‏ترين افراد از نظر جسمى وفكرى وعلمى و...در مقابل رسيدن به مقام ومال وحفظ جان، از خود ضعف نشان مى‏دهد وچه بسا زير بار ذلت مى‏رود اما شجاعت واقعى از آن مؤمن است كه اگر احساس تكليف بكند، هيچ قدرتى او را از پاى در نمى‏آورد وبراى حفظ ارزشهاى اسلامى، از هيچ قدرتى نمى‏ترسد وهيچ تهديدى او را از پاى در نمى‏آورد ؛ زيرا آن چه كه افراد را از پاى در آورده حبّ دنيا وعلاقه به ارزشهاى مادى است ودر روايت آمده است كه «حبّ الدنيا رأس كلّ خطيئه» تمام خطاها در اثر دلبستگى به دنيا مى‏باشد(1) قال اميرالمؤمنين ( عليه ‏السلام )«اعظم الخطايا حبّ الدنيا»(2) بزرگترين گناهان دوست داشتن دنيا مى‏باشد.هر چه علاقه به دنيا بيشتر باشد انسان ضعيف‏ تر مى‏شود وبه جائى مى‏رسد كه حاضر است براى رسيدن به مال ومقام دين خود را بفروشد همان طور كه در طول تاريخ بودند كسانى كه چگونه

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

1-غرر الحكم فصل 28 ح 1

 

2- غررالحكم فصل 8 ح 173

 


 

--------------------------------------------------------------------------------

دين خود را براى هوسهاى نفسانى خود فروختند حتى به وعده ووعيد دين خود را از دست دادند مانند عمر سعدها ...ومؤمن چون به دنيا دل بسته نيست وقيامت را باور كرده، حاضر است تا پاى جان ايستادگى كند واز ارزشهاى اسلامى حفاظت كرده ونسبت به آن پايدار بماند واين است معناى شجاعت واقعى ،مؤمن واقعى پيرو وشيعه آن مولائى است كه مى‏فرمود :(اگر تمام عالم را به من بدهند واز من بخواهند دانه‏ اى را از دهان مورچه‏ اى بگيرم، هرگز اين كار را نمى‏كنم) در واقع بالاترين امتياز دنيا را با كمترين ظلم معامله نمى‏كند واين است معناى شجاعت وكسانى كه پيرو آن امام راستين باشند راه او را دنبال كرده واگر احساس مسئوليت كنند، حاضر نيستند براى حفظ جاه ومقام ومال ومنال و...، يك قدم عقب نشينى بكنند، هر چه ايمان قوى‏تر باشد اين شجاعت بيشتر مى‏شود ودر روايت آمده است «اشجع الناس من غلب هواه» شجاع‏ترين وقدرنمندترين مردم، كسى است كه برهواى نفس خود غالب شود. «اقوى الناس من غلب هواه» (1) و شجاعت عزّت آوراست قال اميرالمؤمنين ( عليه ‏السلام ): «الشجاعة عزّ حاضر» (2): دلاورى ،عزتّى مهيّا وآماده است .

 

دسته ها :

                                             بسم الله الرحمن الرحيم

    الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي سيدنا محمد وآله الطاهرين

 

السلام عليك يافاطمة المعصومة يا بنت موسي بن جعفرورحمة الله وبركاته

 اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شأنا من الشأن

گرچه در تاريخ نسبت به مقام ومنزلت حضرت معصومه (سلام الله عليها) در تاريخ ذكر نكرده اند اما از قرائن حاليه ومقاليه مي توان به مقام آن حضرت پي برد كه به بعضي از آنها اشاره مي شود

سفارش مخصوص به زيارت :

در باره زيارت امام زادگان سفارش شده است اما نسبت به زيارت حضرت معصومه سفارش خاصي شده است كه با تأمل در آن، مقام بانوي دو عالم روشن مي شود:

زيارتي كه از لسان مبارك امام هشتم (عليه السلام )در باره زيارت آن حضرت وارد شده است حكايت از اهميت آن دارد

بيان مطلب

گرجه در باره زيارت امام زادگان سفارش شده است اما براي زيارت امام زادگان زيارت مخصوصي كه از امام معصوم(عليهم السلام) ذكر شده باشد يا ذكر نشده است ويا به دست ما نرسيده تنها امام زاده گاني كه امام معصوم برايشان زيارت ذكر كرده اند حضرت معصومه و قمر بني هاشم حضرت ابي الفضل العباس وعلي اكبر(سلام الله عليهم) مي باشد واگر در بعضي از امام زادگان زيارت نامه اي هست يا از همين زيارت نامه حضرت معصومه اتخاذ شده است مانند زيارت حضرت عبدالعظيم حسني (ع)وياعلماي عظام زيارت نامه اي راتهيه كرده اند اما اين كه امام معصوم گفته باشد فقط به همين سه امامزاده خلاصه مي شود واين خود براي اهل معنا بيانگرمقام .ومنزلت مي باشد  

پاداش زيارت

يكي ديگر از قرائني كه حكايت از مقام آن بانوي دوعالم دارد اجر وپاداشي است كه در زيارت آن حضرت آمده است

بيان مطلب

از چهار امام معصوم (عليهم السلام )در باره زيارت حضرت سفارش شده است وپاداش زيارت رابهشت ذكر نموده اند آن هم با اين بيان كه (بهشت براي او واجب مي شود )

نكاتي كه در اين بيان نوراني بايد مورد توجه قرار بگيرد عبارت است :

الف=كلام معصوم است

ب=كلمات معصومين(سلام الله عليهم) روي ميزان است

ج =  بهترين پاداشي است كه مي توان براي يك عمل صالح در نظر گرفت.

   د=چنين پاداشي را فقط در زيارت ائمه معصومين(سلام الله عليهم ) ذكر كرده اند .

دسته ها :
X